کد مطلب:29723 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:97

زنی که از ناچاری، به زنا تن داده












5740. كتاب من لایحضره الفقیه - به نقل از محمّد بن عمرو بن سعید، با ذكر سلسله راویان -:زنی پیش عمر آمد و گفت:ای امیر مؤمنان! من، كار زشت كرده ام. درباره من، حدّ خداوند عزّوجل را جاری ساز.

عمر، فرمان به سنگسار كردنِ او داد. امیر مؤمنان، علی علیه السلام، حضور داشت. گفت:«از او بپرس كه كار زشت را، چگونه انجام داده است».

عمر از وی پرسید. زن گفت:من در كویر بودم كه به تشنگیِ سختی گرفتار گشتم. خیمه ای دیدم و به سوی آن رفتم. در خیمه با مردی بیابانی روبه رو شدم. از وی آب خواستم كه از دادن آب به من امتناع ورزید، مگر با این شرط كه به وی تسلیم گردم. پشت كرده، فرار نمودم. تشنگیِ من فزونی یافت، به گونه ای كه چشم هایم سیاهی رفت و از زبان افتادم. وقتی چنین شدم، نزد وی برگشتم. او به من آب داد و با من كار زشت نمود.

علی علیه السلام گفت:«این، همان است كه خداوند عزّوجل درباره آن می فرماید:"فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلَآ إِثْمَ عَلَیْهِ؛[1] كسی كه [ برای حفظ جان خود، به انجام دادن گناهی] ناچار شود، بی آن كه ستمكار و متجاوز باشد، بر او گناهی نیست". این زن، ستمكار و متجاوز نیست. او را رها كن».

عمر گفت:اگر علی نبود، عُمَر، نابود می گشت.[2].









    1. بقره، آیه 173.
    2. كتاب من لا یحضره الفقیه:5025/35/4، تفسیر العیّاشی:155/74/1.